کودک آزاری و روش های مقابله با آن از دیدگاه روانشناسی یکی از سری مقالات رابطه بین تجربه آزار دیدگی در کودکی با شیوههای مقابله با تنش و طرحواره های ناسازگار اولیه است.
کودک آزاری عبارت است از هرگونه بدرفتاری فیزیکی یا عاطفی، سو استفاده جنسی، غفلت یا رفتار همراه با بی توجهی یا استثمار که منجر به آسیب واقعی یا احتمالی به سلامت، بقا، رشد یا کرامت کودک در زمینه روابط میشود. کودکآزاری پیامدهای زیادی دارد. از همین رو هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تجربه آزاردیدگی در کودکی با شیوه های مقابله با تنش و طرحواره های ناسازگار اولیه است.
چرا دوران کودکی مهم است؟
زندگی بزرگسالی تحت تاثیر شرایط ناگوار دوران کودکی قرار میگیرد که برای اغلب افراد زیان بخش است. این وقایع باعث شکلگیری طرحواره های ناسازگاری میشود که فرد به طور دائم با آنها در بزرگسالی درگیر می باشد. (به خاطر دارم که در سن ۶ سالگی که همان سن ترس از مرگ کودک است، دوستم که مادرش را از دست داده بود برای چیدن گل مرا نیز همراه خود برد و گل قرمز رنگی را انتخاب کرد برای سر قبر مادرش. از آن زمان به بعد گل آبی و زرد را دوست می دارم. بر خلاف عامه مردم که گل قرمز فیوریتشان است). بنابراین دوران کودکی را باید خیلی جدی گرفت و همواره مراقب کودک بود.
هرچقدر طرحواره ای شدیدتر باشد، شمار بیشتری از موقعیت های آنها را فعال می سازد. مثلاً اگر فردی توسط پدر و مادر در کودکی بسیار تنبیه شده باشد،طرحواره نقص او از موقعیت تقریباً در مورد هرکسی برانگیخته میشود اما در فردی که تنها از جانب یکی از والدین تنبیه شده باشد تنها از جانب افراد همان جنس طرحواره اش برانگیخته میشود.
کودک آزاری و روش های مقابله با آن
با استفاده از مقیاس های خود گزارش کودک آزاری CASRSC و پرسشنامه طرحواره یانگ YSQ نتیجه گرفتیم که بین دو جنس در آزار جسمی و عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد و این در زنان بیشتر است و این عامل باعث تأثیر و تفاوت در طرحواره های هر دو جنس می شود. همچنین در خرده مقیاسهای آزار جنسی، آزار عاطفی و غفلت با طرحواره های رهاشدگی/ بی ثباتی، بی اعتمادی/بدرفتاری، نقض/ شرم، وابستگی/طلاق بی کفایتی رابطه معناداری مشاهده می شود و نتایج نشان داد که آزار دیدگی می تواند شیوههای مقابله با تنش را در زنان پیشبینی کند.در واقع تجربه های دردناک دوران کودکی در افراد به منظور انطباق با طرحواره ها،شیوههای مقابله ای ناسازگارانه را به وجود میآورند تا مجبور نشوند هیجان های مستأصل کننده را تجربه کنند.
سخن آخر
سخن آخر اینکه در دوران کودکی وجود یک طرحواره درمانی ناسازگار اولیه مصداق یک تهدید است و تهدید نوعی ناکامی در ارضا یکی از نیازهای هیجانی اساسی کودک محسوب می شود و متاسفانه خانوادهها بیشتر از اهرم آزار عاطفی و غفلت در مورد کودکان استفاده میکنند و این رفتارها منجر به شکل گیری طرحواره های ناسازگار اولیه و شیوههای مقابله هیجان مدار در فرد شده و در سرنوشت وی تأثیر بسزایی خواهد داشت.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.