گفت و گو های محوری با دکتر مداحی قسمت دوم

در دومین قسمت از گفت و گو های محوری با جناب آقای دکتر محمد ابراهیم مداحی ابتدا به بخشی از بیو گرافی ایشان می پردازیم.

بیوگرافی جناب آقای دکتر محمد ابراهیم مداحی

متولد آخر خرداد ماه سال 1340 در یک خانواده نسبتا با وضعیت مالی ضعیف که داری سه برادر و شش خواهر بودم بزرگ شدم. پدره بنده دارای سواد اجتماعی خوبی بودنند و در جامعه شهری مورد اعتماد بودند مسئولین ایشان را به جلساتی دعوت می کردند و گاهی من را هم با خود می بردند. روزها گذشت و من دیپلم دوره انقلاب گرفتم و سپس دوران سربازی من شروع شد و به جنگ رفتم.

روزی در ایام سربازی زمانی که سرباز ارتش بودم از دوستانم جدا شدم و هنگام سازماندهی به علت جا به جایی مورد تبیه انضباطی جناب سروان سوهانی فرمانده خود قرار گرفتم، ایشان با جدیت به من گفتن من خودم روانشناس هستم چرا زمانی که می گویم جا به جا نشوید، در هین صحبت های من جا به جا می شوید؟ از هما جا بود که روانشناسی در ذهن من نقش بست. روز گاران گذشت بعد از انقلاب فرهنگی و باز شدن دانشگاه ها کنکور دادم و چون دیپلم اقتصاد بودم رشته اقتصاد و روانشناسی را انتخاب کردم، که با رتبه 96در دانشگاه تهران پذیرفته شدم. فوق لیسانس خود را از دانشگاه علامه طباطبایی و دکترا را از دانشگاه تهران گرفتم.

چون احساس کردم روانشناسان در جایگاه واقعی شان قرار ندارند به مجلس دوره پنجم رفتم و طرح تشکیل نظام روانشناسی را دادم و امروز احساس میکنم سازمان با همه مشکلات و سوء مدیریت ها هویت ماست که فضای کار مناسب و شغل ایجاد کرده است.

در ادامه به دومین بخش از سوالات و گفت و گوهای محوری با دکتر محمدابراهیم مداحی می پردازیم.

سوال اول: چرا در حوزه های مختلف و با چه دغدغه هایی فعالیت کردین؟

در پاسخ به گفت و گو های محوری ایشان پاسخ دادند که با توجه به هدف خلقت هر جا که احساس کردم می توانم موثر باشم ورود پیدا کردم از جنگ و دانشگاه تا نمایندگی مجلس تا مجمع تشخیص و تصویب سند چشم انداز و تاسیس پژوهشکده برای آن با توجه به نیاز کشور به آینده پژوهی.

سوال دوم: چرا و چه زمانی وارد نظامی گری شدید و چه زمان درس خواندید؟

سال 59 به خدمت سربازی در تیپ 84 خرم آباد رفتم که با شروع جنگ در منطقه مهران حاضر شدیم و تیپ 84 در آنجا منهدم شد و از آنجا به سپاه رفتم و حدود 66 ماه در جبهه بودم حتی وقتی سال 63 وارد دانشگاه شدم در جبهه بودم و تنها برای امتحانات به دانشگاه تهران میرفتم در همین ایام بازرس کل سپاه شدم در عملیات والفجر 8 شیمیایی شدم و در سپاه تا درجه سر تیپ تمامی خدمت کردم چون به انگیزه دفاع از کشور در مقابل دشمن به سپاه رفته بودم بعد از جنگ و رفع خطر انگیزه ای برای ماندن نداشتنم.

سوال سوم:چرا از حوزه ی الیگودرز در انتخابات شرکت کردید؟

زادگاهم بود ولی شناخته شده نبودم به اعتبار و شناخت مردم از پدرم و همکاری همه جانبه عموم مردم (چون من نه پولی داشتم نه قدم بزرگی و جوان هم بودم) توانستم در دوره پنجم وارد مجلس شوم و بعد از مجلس به مجمع تشخیص رفتم و سند چشم انداز را پیگیری کردم. با اینکه حتی ابلاغ سفیری ایتالیا را برایم زده بودند بین ایتالیا و چشم انداز برای کشور از رفتن پرهیز کردم.

سوال4:نحوه و انگیزه حضور در ریاست فدارسیون شطرنجی چه بود؟

با پیشنهاد یکی از دوستان و اینکه خیلی از ورزش ها را شخصا انجام دادم وارد انتخابات شدم و در رقابت سخت با آقای مظاهری که وزیر بود توانستم انتخاب شوم در شرایطی که در شطرنج آسیا بردیم با فعالیت به مقام سوم آسیا رسیدیم و عضو هیات اجرایی فدارسیون جهانی شطرنج و عضو هیات فددراسیون آسیا از نتایج فعالیت های این دوره بود.